کد مطلب:106901 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:159

حکمت 202











[صفحه 593]

(بخشندگی نگهبان آبروهاست. بردباری دهان بند نادان است. عفو و گذشت زكات پیروزی است. دوری از دوست بی وفا تلافی است. مشورت با دیگران عین هدایت می باشد. خودرای در مخاطره است. شكیبایی باعث رفع رویدادهای ناگوار است. بی تابی از یاوران روزگار است. بزرگترین سرمایه، ترك آرزوست. بسا خردی كه گرفتار هوا و فرمانبر اوست. از جمله عوامل توفیق اندوختن تجربه است. دوستی، خویشاوندی سودبخش است. آن كس را كه از تو رنجیده است امین خود قرار مده). 1- بخشش پاسدار آبروهاست. كلمه حارس (پاسدار) استعاره برای بخشش از آن رو آورده است كه بخشندگی چون پاسداری، آبروی صاحبش را از ناسزا حفظ می كند. 2- بردباری دهان بند نادان است. فدام چیزی است كه یك نفر گبر، دهانش را با آن می بندد، آن لفظ را برای بردباری استعاره آورده است، از آن رو كه شخص بردبار وقتی كه در برابر نادان قرار می گیرد به جای مجازات او، سكوت اختیار میكند، و مانع از كار سفیهانه درباره ی خود می شود، این است كه این عمل برای او به منزله ی دهان بند است. 3- گذشت، زكات پیروزی است، لفظ زكات را برای گذشت از آن جهت استعاره آورده است، كه آن فضیلتی است و در آخرت باعث اجر و ثواب است. و

در این جهت پیروزی را مانند مالی در نظر گرفته كه زكات بر آن تعلق گرفته است، و این وسیله ی وادار ساختن به گذشت است. 4- دوری كردن از آدم بی وفا از جانب تو عوضی است نسبت به كسی كه تو را فریفته است. و این عبارت نوعی دستور به دوری كردن از اندوه حاصل از فریبكاری كسی است كه از او انتظار وفاداری بوده است، و با این مطلب- كه این كار از طرف شخص به جای فریبكاری و عوض آن است و خوب عوضی است- امام (ع) ترغیب به دوری از دوست بی وفا نموده است. 5- مشورت با دیگران عین هدایت است، مشورت با دیگران درخواست شایسته ترین نظرها درباره ی كار مورد نظر است و آن باعث رهنمود به آن كار می گردد، و امام (ع) مشورت را عین هدایت قرار داده است، برای تاكید این رابط و وابستگی استواری كه در بین این دو وجود دارد. 6- كسی كه تنها به رای خود متكی باشد در مخاطره است، یعنی آن كه مستبدالرای است در معرض نابودی است. زیرا این روش، احتمال خطا دارد كه لازمه ی آن هلاكت و نابودی است. نظیر این مطلب در قبل گذشت. 7- شكیبایی رویدادهای ناگوار را برطرف می كند، كلمه مناضله را برای صبر از آن جهت استعاره آورده است كه صبر باعث دفع هلاكتی است كه پیامد بی تابی از گرفتاریهاست.

8- بی تابی، از یاوران روزگار است. روزگار وسیله ای برای پیری و مرگ است. و بی تابی نیز وسیله و مقدمه ای برای پیری و مرگ است پس یاور و كمك روزگار است. 9- بالاترین ثروت ترك آرزو است. زیرا برترین بی نیازی، بی نیازی نفس به وسیله كمالات نفسانی، یعنی حكمت و اخلاق پسندیده است، و این خود باعث ترك آرزوهای مادی است، و اگر نه، باید با آرزو جمع شود كه خود لازمه ی نادانی است، چون آرزو داشتن، عبارت است از سرگرمی نفس به ناشایست، به جای عملی كه شایسته ی اوست، و همچنین زیاده روی در محبت به دنیا با صفات نكوهیده ی زیادی از قبیل: حرص، حسد، طمع و امثال اینهاست، و لازمه ی آن اجتماع ضدین یعنی فضیلت و رذیلت است. 10- بسا خردی كه زیر فرمان هوا و اسیر اوست. عقل یا توان غلبه بر نفس اماره و منصرف كردن خود را از خواست خویشتن دارد و یا چون كشتی گیر در برابر آن می ایستد كه در این صورت گاهی عقل غالب است و گاهی نفس، و با عقل مغلوب هوای نفس است. نوع اول، عقلی است كه مطیع خداوند و به امر خدا نیرومند است، و نوع دوم نیز از جهتی نظیر اوست. اما نوع سوم عقلی است كه خدا را نافرمانی كرده و فرمانبر نفس است و همچون اسیری در دست هوای نفس می باشد و این نوع،

در عالم انسانها فراوان است، چون لذتهای محسوس برخلاف لذات عقلی، نقد و حاضر است، و برای همین است كه امام (ع) از این نوع عقل خبر داده است. 11- از جمله اسباب توفیق اندوختن تجربه است، یعنی، پایبندی و ادامه ی تجربه به خاطر استفاده از آن، بدیهی است كه اندوختن تجربه از توفیقات الهی است، یعنی خداوند ابزار تجربه را برای بنده فراهم می سازد و چنین مقدر می كند تا او با تجربه بارآید. 12- محبت، خویشاوندی سودمند است، چون قرابت اسم مصدر از ریشه ی قرب است و قرب یا اصلی است مانند خویشاوندی نسبی و یا بهره ای است اكتسابی مانند قرب دوستی و محبت. 13- نباید از كسی كه از تو رنجیده است ایمن باشی. زیرا شخص رنجیده را رنجیدگی اش از پایداری بر دوستی، پیمان، رازداری و نظایر اینها منصرف می كند، پس دوراندیشی ایجاب می كند كه انسان، در چنین شرایطی از اینها ایمن نباشد.


صفحه 593.